من با افتخار یک محارب، برانداز رژیم، مرتد و مبلغ علیه نظام جمهوری اسلامی هستم!

 پاینده ایران,مرگ بر وطن فروشان تجزیه طلب

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

خطاب به نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی ایران!



بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید
به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید

به حقیقت در عدل ار در این بام و در است
به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید

آن‌که بگرفته از او تا کمر ایران گُه
به مکافات الی تا کمرش باید رید

پدر ملت ایران اگر این بی پدر است ( خامنه ای!)
بر چنین ملت و روح پدرش باید رید

به مدرس نتوان کرد جسارت اما
آن‌قدر هست که بر ریش خرش باید رید

این حرارت که به خود احمد آذر دارد
تا که خاموش شود بر شررش باید رید

شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد
غفرالله کنون بر اثرش باید رید

آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر
از توک پاش الی مغز سرش باید رید

گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله
بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید

ار رَود موتمن‌الملک به مجلس گاهی
احترامن به‌ سر رهگذرش باید رید

سال نو بر همه شما مبارک !

سال نو را به همهء شما دوستان تبریک میگویم و تبریک ویژه برای مسئولین سایت وزین و زیبای ایرانیان انگلستان؛ و تبریک ویژه تر برای دوستان عزیز که عضو این سایت هستند. برایتان سالی پر از خوبی آرزو میکنم!

لطفاً روی عکس کلیک کنید!



۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

جمهوری اسلامی آری یا نه!

بعد از گذشت سه دهه، مجدداً به نقطه ای رسیدیم که باید از خود سوال کنیم؛ آیا 30 سال تجربهء داشتن یک حکومت منحصر به فرد و یکی یک دانه، در تاریخ بشریت برای مملکتمان باعث افتخار است یا سرافکندگی؟!
سه دههء پیش سوال سفسطه آمیز اسلامیست ها ( اسلامیون!) ملت ایران را فریب داد. جمهوری اسلامی آری یا نه! ملتی که مشروطیت را با همهء خاطرات تلخ پشت سر گذاشته بود و از انقلاب سفید گذر کرده بود. در آن زمان، با پیشنهاد این دو گزینهء آری یا نه، برای یک سوالی که به صورت تنها راه چاره به ملت پیشنهاد شده بود؛ همهء اقشار سیاسی اعم از کمونیست و توده ای و مجاهدین و پیکاری ها و چریکهای فدایی و..... را در وضعیتی قرار دادند که خواه یا ناخواه، چاره ای از رای «آری» به جمهوری اسلامی نداشته باشند ( در نظر داشته باشید که رای نه، در آن شرایط یعنی بلی گفتن به حکومت پهلوی، و ملتی که همهء سدهای پشت سرش را خراب کرده بود، راهی برای برگشت نداشت.)
حال با باز شدن صورت مسئله و داشتن بیش از 30 سال تجربه؛ در مملکتداری رهبران و سران جمهوری اسلامی؛ جا دارد تا بار دیگر همان سوال و گزینه های اشتباه از ملت سوال شود.
جمهوری اسلامی: آری- نه!

شعر زیبایی در وصف حال ملت ایران؛ در ماه نامبارک محرم !






۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

به بهانهء درگذشت آیت الله منتظری



بدون تعارف آیت الله منتظری هم یک آخوند بود که نقش بسزایی در نابودی زندگی میلیونها ایرانی و همچنین کشور ایران را داشت. از مرگش خوشحال نیستم و شادی نمیکنم؛ اما جایی برای دلسوزی و گریه هم نمیبینم!
32 سال است که صدای زیبای خواننده های "زن" مملکتم را نشنیدم.
32 سال است که خیلی چیزهایی را که دوست داشتم تجربه کنم، به واسطهء اسلام آقای منتظری و نظراتش؛ حرام یا نجس و یا .... خوانده شد و آزادی انتخاب را از من گرفتند!
32 سال است که خواهر و مادرم مجبورند با روسری و چادر بیرون بیایند و تازه با همین وضعیت و پوشش اسلامی هیچ گونه امنیتی ندارند؛ جمهوری اسلامیی که تا لحظهء آخر زندگی ایشان مورد تایید شان بود (
آیت الله منتتظری )؛ طبق گفتهء خود سران مملکت، حتی از بی بندبار ترین ( اصطلاح مسلمانها!) کشورهای دنیا هم فاسد تر و بی بند و بار تر از آب در آمد!
32 سال است که ایران بر اساس نظریهء آیت الله منتظری اداره میشود و 32 سال است که طبق خواست ایشان جمهوری اسلامی صاحب مال و جان و ناموس ملت ایران است!
ایشان بالاخره بعد از 30 سال ( کمتر یا بیشتر) چند سال پیش اعلام کردند بهاییان باید حق و حقوق شهروندی داشته باشند! و بخاطر این مورد تقدس طرفدارانش قرار گرفت. آیا حق و حقوق شهروندی بهاییان اینقدر مسئلهء ناچیز و کوچکی بود که آقای منتظری در آخرین سالهای عمرشان به خاطر آوردند؟!
یا ایشان همین چند ماه پیش فرمودند: تسخیر سفارت آمریکا کاری اشتباه بود و من طلب بخشش میکنم!
کسانی که یقه های خود را پاره میکنند و خود را به درو دیوار میکوبند و رگهای گردنشان از حرفهایم، ورم میکند، بدانند که این آیت الله هم مثل دیگر آیت الله ها بود و تنها فرقش با آنها در شجاعتش بخاطر پذیرفتن بعضی از اشتباهاتش بود که به واسطهء آن اشتباهات، سرنوشت من و نسلم به نابودی کشیده شد و چندین نسل دیگر به تباهی و پوچی رسیدند! که همین باعث میشود تا من هم خورده احترامی برایش قائل باشم نه بیشتر!
اگر برای اشک ریختن بر جسد بی جان این آیت الله بهانه ای می خواهید، توصیه میکنم همان بهانهء بین بد و بدتر را انتخاب کنید.

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

جنبش رهبران جمهوری اسلامی ایران در مستراح!


این عمل من یک عقیدهء کاملاً شخصی بود و هست هیچ ربطی به جنبش سبز و هیچ سازمان یا ارگان سیاسی و..... ندارد. من فقط یک ایرانی ام و آزادی مملکتم را آرزو میکنم.




من عکس خمینی دجال؛ خامنه ای ملعون، و محمود خالی بند رو پاره کردم ولی؛ آتش نزدم! چون مظهر پاکی و روشنایی است و قابل احترام است ولی درنهایت؛ ریختمشون توی مستراح. از همینجا، ازهمهء ایراندوستان دعوت میکنم، وارد جنبش " رهبران ایران در مستراح" بشوند. آخه ما چه گناهی کردیم که اینقدر باید متفاوت از دیگر مردم دنیا و دیگر کشورهای دنیا باشیم؟!! اگرما جمهوری اسلامی رو نخوایم، باید کی رو ببینیم؟! می خواهید بگید که از آتش زدن عکس هاتون خیلی ناراحت هستید؟!!!!!
شما اینقدر بی وجود و بی ریشه و بی اصل و نصب هستین که این کارها برای شما هیچ تاثیری نداره که هیچ، تازه توی دلتون هم به ریش ملت میخندین! شما ( پاسدار ها و بسیجی های مردم ستیز، نیروی سایبری سپاه، سربازان گمنام امام زمان! سران جمهوری اسلامی و تئوریسین هاش و همهء طرفداران بی وجود جمهوری اسلامی و....!) ناموس ندارید و بی شرف و بی وجدانید. آخوند دوزاری که تا دیروز میرفتی پای منبر و به جای اون اراجیف، ملت ایران بهت چای خشک و نون میدادند، حال نشستی روی پول و نفت و جان و مال و ناموس ملت، آتش زدن عکست برات توهین شده؟! مفت خور دجال! بدبختها نفسهای آخرتون رو دارید میکشید. هم عکستون رو پاره میکنیم و هم.......
نابود با حکومت ننگین جمهوری اسلامی. زنده باد آزادی

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

پاره کردن امام خمینی و آیت الله خامنه ای و توهین به مقدسات!



تصمیم گرفتم در اولین فرصت امام خمینی؛ و آیت الله خامنه ای رو همزمان در یک مراسم ویژه با حرکاتی موزون پاره کنم و به آتش بکشم. فیلم مراسم مورد نظر رو حتماً در این وبلاگ می گذارم تا شما رو هم در این شادی شریک کنم!

عکسهای مزار مصطفی کمال پاشا ( آتاتورک ) دیدنی های آنکارا قسمت اول


امروز رفته بودم موزهء آتاتورک فقید. این بزرگ مرد همیشه برای من قابل احترام و دوست داشتنی بوده و هست. برای ما ایرانیان همیشه واژهء "سکولارسیم"؛ کشور "ترکیه" را تداعی میکند؛ تا جایی که این دواسم با هم مترادف شده اند وبا نام کشور ترکیه "آتاتورک" را به یاد می آوریم. با همان عصاهای زیبایش و کت و شلوار اتو کشیده و شیکش و سایر مشخصات ایشان که نامش به نیکی در تاریخ سیاست ثبت است. از زمانی که به محوطهء سنگ فرش شدهء این مکان پا میگذارید چند چیزمتقاوت به خوبی توجه هر بیننده ای را به خود جلب میکند! اول تمیز بودن ونظم بسیار زیاد در محوطه و نیروهای دژبان و نظامی که به حالت احترام مانند مجسمه هایی بی حرکت برای تزئین محوطه بکار رفته اند. بعد از آن سادگی، و بی زرق و برق بودن مزار آتاتورک. البته در باشکوه بودن آن هیچ حرفی نمیشود زد و جای شکّی نیست. اما اینجا خبری از گنبدهایی با جنس طلا یا درهایی ساخته شده از نقره و جواهر وجود ندارد همه چیز از سنگ و چوب است و سعی نشده که به اشیای گرانبها و طلا و چهل چراغهای آنچنانی و .... برای این مرد احترام خریداری کنند! بی اختیار یاد مرقد "قّده سرُّه" خودمون افتادم ( خمینی). در بیرون محوطه اصلی، تعدادی از ماشینها و قایق تفریحی و همچنین وسیلهء مخصوصی که با آن جسد آتاتورک را تشیع جنازه کردند نیز دیدنی بود! وقتی وارد محوطهء اصلی موزه شدم، تازه یادم اومد که این دید و بازدید تاریخ ترکیه سکولار برای من مجانی تمام شده و پولی جای دیدن این موزهء زیبا ندادم!!! و بلافاصله یاد کاخهای شاه فقید ایران افتادم که هم اکنون جمهوری ننگین اسلامی آنها را مصادره کرده و با اینکه دشمن قسم خوردهء سلطنت طلبها است و رژیم پهلوی را منفور می خواند، اما از ملت ایران برای دیدن کاخهای شاهنشاه محمد رضا پهلوی، پول بلیط دریافت میکند!!!! در موزه شاید بیشترین مطلبی که برایم جالب بود و عاشقانه توجه مرا جلب کرد، عکس رضا شاه کبیر شاه فقید ایران بود، که ایشان هم به گونه ای آتاایران ما هستند و خواهند بود. در زیر عکس، رضاشاه کبیر با دستخط بسیار زیبایی نوشته شده بود: «به رسم یادگار، تقدیم به برادر بزرگوارم مصطفی کمال پاشا. » میدونید به چی فکر میکردم؟! با خودم میگفتم: چقدر جالبه که یک سلطنت طلب با یک جمهوری خواه آنهم تقریباً در اوائل حکومتشان اینچنین برادروار همدیگر را دوست داشتند و به هم احترام میگذاشتند! با آنهمه تحجر و عقب ماندگی مذهبی در کشورهای نابود شدهء شان!! در موزهء آتاتورک، شاهد جزئیات زندگی آتاتورک خواهید بود. پیپ ها و چوب سیگارهای بسیار زیبای ایشان؛ کت و شلوارش حتی پاپیونها و کروات ها و..... عصاهایی که بسیار زیبا و منحصر به فرد بودند. برای مثال دوتا از آن عصاها مانند تفنگ قابلیت شلیک گلوله داشتند و عکس آتاتورک را در حال شلیک به مرغابی در هوا با عصایش نشان میداد. از دیگر چیزهای که بسیار جلب توجه میکرد؛ اتاق کار آتاتورک بود که در یک ویترین بسیار بزرگ برای نمایش عموم قرار داده شده بود. سگ تاکسیدرمی شدهء آتاتورک، همچنان وفادار به صاحبش کنار ماکت آتاتورک بی حرکت ایستاده بود......
برای بزرگتر شدن تصاویر؛ لطفاً روی آنها کلیک کنید

















































































ادامه دارد........
مکان بعدی؛ بزرگترین مسجد دنیا در آنکارا



مسجد کجاتپه (تپه بزرگ)


مسجدی تازه تأسیس در مرکز آنکارا است، ساخت آن در 1967 میلادی آغاز و در 1987 از سوی بنیاد (وقف) دیانت وابسته به سازمان دیانت ترکیه به پایان رسید.

اهمیت مسجد در اینست که خطبه های نماز عید و سخنرانیهای واعظان آن از طریق شبکه تلویزیونی ویژه در همه مساجدآنکارا هم پخش می شود و دیگر اینکه تشییع جنازه و مراسم بزرگان و مقامات و شهدا نیز در این مسجد برگزار می شود............

راجع به این مسجد اگر توی اینترنت یک سرچ کوچکی کنید یک سری مطالب تکراری می بینید که چند خطش رو من همین بالا نوشته ام!! اما چیزی که برای من بسیار جالب بود و از دیدن آن تعجب کردم؛ اسم امام علی پیشوای شیعیان بر سقف گنبدی شکل این شاهکار معماری بود!! از داخل ساختمان مسجد، نامهای محمد، عمر، ابوبکر، عثمان و علی، با خط کوفی و رنگ طلایی حکاکی شده بود که زیبایی خاصی به معماری مسجد داده بود! از در چوبی مسجد که وارد شدم، به یکی از نماز گزاران گفتم: آیا میتونم از داخل مسجد عکس بگیرم؟! ایشان هم با علامت دست به من فهماند که: خیر! من هم ایرانی بازی ام گل کرد و اصلا اهمیتی ندادم ودرحالیکه دوربینم روشن بود و دریچهء لنز دوربینم رو باز کرده بودم، به خیال اینکه دارم زرنگی میکنم و از نمای داخل مسجد فیلم میگیرم؛ به آرامی توی مسجد تاب میخوردم و لنز رو به سمت بالا و اطراف میچرخوندم، غافل از اینکه دوربین روی وضعیت عکس بود، نه فیلم!!! خلاصه نشد که نشد! وقتی از مسجد بیرون اومدم، خوشحال از اینکه اولین کسی هستم که از داخل مسجد کلی فیلم گرفتم، دوربین رو چک کردم؛ و با تعجب و صورتی کش آورده دیدم که فقط یک عکس تار گرفتم!!! اما قول میدم سفر بعدی که برگرشتم آنکارا، تلافی کنم و کلی فیلم بگیرم

برای بزرگتر شدن عکسها، روی آنها کلیک کنید!







سالروز جهانی حقوق بشر را به ایراندوستان عزیز تسلیت میگویم!

بعد از 32 سال، انقلابی ( شورش!) که به بهانهء احیای حقوق بشر در ایران صورت گرفته بود، تبدیل به حکومتی شد که ظالمانه ترین و دیکتاتور ترین حکومت در تاریخ بشریت لقب گرفت. امروز جمهوری ننگین اسلامی ایران، این زالوی خون آشام که به خون ملت ایران زنده است، با شدت هر چه تمام تر همهء قوانین حقوق بشر را زیر پا میگذارد. هموطنان ما در زندانهای دژخیم جمهوری اسلامی زیر شکنجه های قرون وسطی ای جان می سپارند. زنان در ایران اسلامی هیچگونه حق و حقوق اجتمایی ندارند و دانشجویان؛ مبلغان علیه نظام و براندازان رژیم خوانده میشوند. کارگران با شرف ایرانی که با گوشت و پوست و خون جگر زندگی فقیرانه ای را تدارک دیده اند، بدون حقوق ماهانه، برای تکه ای نان اعتراض میکنند و در آخر شلاق نصیبشان میشود. دیگر ادیان کافر خوانده می شوند و به دستور دولت خانه هایشان ویران میشود و آوارهء کشورهای دیگر میشوند. و همهء این داستانها در حالیست که بیش از 2500 سال پیش کورش کبیر از همین کشور ایران برای اولین بار در دنیا منشور حقوق بشر را پایه گذاری و تدوین کرد تا امروز همهء مردم دنیا در آسایش و آرامش زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و شوربختانه ما ملت ایران، در حسرتش آواره ترینیم ( حقوق بشر!). جمهوری اسلامی دشمن کورش کبیر و اهداف ایشان است. و برای نابودی تاریخ و تمدن ایران آمده است. اما همانطور که همیشه پایان شب سیه سپید بوده است، باید منتظر بود که همین روز ها بالاخره حق به حقدار برسد و بار دیگر بعد از 32 سال شاهد اجرای قوانین حقوق بشر در مملکت عزیزمان باشیم.

توهین به مقدسات!

نمی دانم دقیقاً از چه زمانی این جملهء « توهین به مقدسات » باب شد و روی زبانها افتاد! اما چیزی که مسلم است؛ هر کسی که اولین خدا را معرفی کرد و اولین پیامبر بود از این جمله استفاد کرده تا در مقابل مخالفانش، از عقیده اش دفاع کند. بعد از آن راه برای قشر روحانیون، در همهء دورانها و قرنها، باز شد، تا بتوانند از این جمله استفاده های شخصی کنند.
در سدهء 16 و 17 گالیله در تائید نظر کوپرنیک مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید باعث شد تا از سوی کلیسا مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار بگیرد.
چون نظریهء او مخالف نص کتاب مقدس بود و آن را زیر سوال میبرد!! وی مجبور به امضای توبه نامه‌ای با این مضمون شد: «در هفتادمین سال زندگی در مقابل شما به زانو درآمده‌ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دستهای خود لمس می‌کنم توبه می‌کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می‌کنم و آنرا منفور و مطرود می‌نمایم.»
یا اینکه آلفرد نوبل که به گردن بشریت کلی حق دارد و اصلاً لازم به توضیح نیست که این شخص بزرگ که بوده یا چه کرده و.... به جرم توهین به مقدسات، بعد از مرگش، تنها نمایشنامه ای را که نوشته بود آتش زدند!!!! ( 1900 میلادی)
و هنوز که هنوزه نه تنها در کشورهای عقب افتادهء اسلامی، بلکه در کشورهای جهان اول این به اصطلاح اَنگ در بعضی موارد برای سرکوب و سانسور بکار گرفته میشود و واقعی ترین حقایق را، به دلیل توهین به مقدسات زیر سوال میبرند و بشریت را از آگاهی محروم میکنند، تا به اهداف خود برسند.
در اینجا یک سئوال بی جواب همیشه برای من بوده و هست که چرا مقدسات!!!!!!!!!!! اگر خدایی وجود دارد و قابل پرستش است، این اوست که تنها مقدس است و با لفظ واژهء مقدسات وجود او نیز زیر سوال میرود! آیا توهین به یک شخص روحانی می تواند توهین به مقدسات باشد؟ آیا توهین به کتاب آسمانی یا پیامبران میتواند توهین به مقدسات باشد؟! این چه خدایست که برای توهین به کتابش یا پیامبرش و یا حتی خودش، دستور قتل یا سانسور میدهد؟! خدای مهربان شما این است؟! یک فرزند وقتی به پدر و یا مادرش توهین کند، علی رقم دلشکنی والدینش، بعد از کوتاه زمانی، پدر و مادر فرزندشان را در آغوش میگیرند و او را میبوسند و همه چیز به همی سادگی تمام میشود! چرا خدای شما اینقدر ظالم و کینه توز است که حتی برای اینکه به یک رهبر یا به امامان شما توهین میشود، و یا حتی عکس کسی را پاره میکنند، توهین به مقدسات شده است!!
امیدوارم روزی جواب سوالم را دریابم.
منبع: وبلاگ آنتی اسلام

وبلاگ آنتی اسلام

بعد از فیلتر شدن وبلاگ آنتی اسلام ( www.antieslaam.blogspot.com)، برآن شدم تا مطالبی را که در آن وبلاگ منتشر میکنم، اینجا هم قرار دهم. یک پیام به مزدوران جمهوری ننگین اسلامی: از این پس، بعد از هر بار فیلتر کردن هر وبلاگ یا وبسایت، انرژی من بیشتر میشود و به شما قول شرف میدهم که به اضای هر سانسور از جانب شما، به صورت تصاعدی وبلاگ بنویسم! یعنی اگر یکی را بستید 2 تا درست میکنم، 2 تا را ببندید 4 تا میشوند و 4 تا 16 تا و.......